من (مرتضی کریمینیا، مصحّح و پژوهشگر این اثر) در تماسی تلفنی از او خواستم این مقاله را حذف کند، یا دست کم اشتباهات، اغلاط و نسبتهای نادرست آن را برطرف کند. ایشان نپذیرفت که اصلاً امر نادرستی در نوشتۀ یادشده آمده باشد و اظهار کرد که همگان در سراسر کشور از خواندن مقاله لذت برده و آن را بسیار ستودهاند. لذا قصد دارد حتی آن را به عربی هم ترجمه و منتشر کند. من در اینجا به خوانندگان صفحۀ مجازیام و نیز به علاقمندانی که مایل به اطلاع بیشتر درباب «مصحف مشهد رضوی»اند اعلام میکنم که عموم مطالب هادی انصاری درباب این اثر از بیخ و بن اشتباه، و ناشی از سوء فهم و اصرار بر بدفهمی است. لذا کل این مقاله را "فیک آرتیکل" تلقی کنند.
سالهاست من از جدل با مدعی دوری میکنم. همواره یاد فقیهان بغداد و متکلمان نیشابور و نحویان بصره و صوفیان خراسان و شاعران مُخضرَم و جاهلی میافتم که بر سر اموری (به خیال خودشان مهم) نزاعها و جدلها کردهاند و گاه حتی یکدیگر را تکفیر؛ اما اکنون آنها همه در خاک آرمیدهاند و آن مسئلهها دیگر چندان مهم نمینمایند. پس به خود میگویم که دنیا و عمر کوتاه ارزش جدل ندارد.
حالا اما هادی انصاری شمشیر از زیر ستانده و نیشخند بر دهان نشانده، مرا میگوید که هرچند تو خود مؤلف این اثری، اما جزییات آن را درست نمیدانی و حتی نامش را درست نمیخوانی. نام این اثر نه مصحف مشهد رضوی است، بلکه «قرآن مشهد الرضویة» است. نمیدانم تطابق صفت و موصوف در عربی را در کلاس چندم به دانش آموزان میآموزند، اما هرچه کردم این نکته ساده را به «دکتر جراح فک و صورت» بفهمانم، نشد. بگذریم که وی در همین مقاله، از این کتاب من، با نامهای نادرست دیگری چون مصحف شریف رضوی، مصحف شریف رضویه، قرآن مشهد رضوی و … هم نام میبرد. یادآوری میکنم وضع و نامگذاری مصحف مشهد رضوی/ و مصحف المشهد الرضوی (در عربی) در سالهای اخیر از سوی من انجام شده و اکنون این اثر در همه جا با همین عنوان شناخته میشود.
پس از سالها پژوهش در مقالات متعدد و نیز در مقدمۀ همین «مصحف مشهد رضوی» نشان دادهام که قرآنهای منسوب به ائمه از حیث تاریخی بسیار با ارزشند، اما به دلایل متعدد (از جمله اغلاط و اشتباهات کاتب) نمیتوانند به دستخط امام علیه السلام باشند. حالا ایشان در مقالهاش ادعا میکند که علت انتخاب این نسخه (از سوی من) برای تحقیق و چاپ، منسوب بودن آن به دستخط امیرالمومنین علیه السلام است.
تعابیر و اصطلاحات اشتباه و ناشی از بدفهمی در این یادداشت کوتاه کم نیست: «مصحف شریف رضوی مشهور به مصحف حجازی»؛ «عجیب و غریبهای املایی»؛ «95 درصد کل نسخههای قرآن»؛ «کهنترین نسخۀ قرآن به خط حجازی»؛ و … نمونههایی از این دست اند که همگی غلط اند و گاه بی معنا.
شاهکار هادی انصاری اما یک وزیر مراکشی است که همگان را سخت حیران کرده است. من حدس میزنم که او همان حسین بن علی معروف به وزیر مغربی، دانشمند معروف شیعه است که 1027 سال پیش در سال 418 قمری در میافارقین درگذشته است و من سالهاست به کار تصحیح تفسیر قرآن مشغولم. آیة الله سیستانی در دیدار اخیر و هنگام اهدای نسخهای از مصحف مشهد رضوی به بنده فرمودند: «امید است احیای بعضی از کتب قدیمه از جمله تفسیر وزیر مغربی و غیر ذلک توسط شما ادامه یابد.» این جمله ساده را هادی انصاری چنین فهمیده و در مقالۀ خود نقل کرده است: «آیة الله سیستانی همچنین ابراز امیدواری کردند که کتابها و نسخههای خطی تاریخی مانند تفسیر وزیر مراکشی نیز احیا شوند!»
من دیگر حرفی ندارم: أکلت الارض وخرج أبی منی
بدون دیدگاه