نور، اشیاء، آکسسوار و رنگآمیزی صحنه با مخاطب حرف بزنند، موسیقی بجای پر کردن خلاءهای نمایشی یا صرفا تزئین آن، اندیشه نمایش را تقویت کند، آنوقت میشود نمایشی که چون متفکران عمیق عصر حاضر، با ایما و اشاره و نکته سنجیهای حساب شده و گزیده گویی بجای پرگویی قدیمی و کهنه گردیده شده، مخاطبش را پس از اتمام نمایش، با کلی پرسشهای دیوانهکننده راهی خانهشان کند. یعنی آغاز اندیشهورزی جدید، با هدف یافتن پاسخهای روشن؛ که ذاتا آگاهیبخش است. چون؛ آیا خشونت انواع خوب و بد دارد؟ توجیه خشونتگرایی میتواند قبح خشونت را از میان بردارد؟ آیا خشونت شغل است؟ چه عواملی وجود دارند که انسانها را به خشونت وامی دارند؟ در نمایش لَ حَ با فتحه دوم به رنگ قرمز، میتوانید به این پرسشها برسید.
میتوانید با حذف اشیاء نمادین چون روزنامه، چاقو، سطل زباله، جاروبرقی، کلم و گوجه سرخ، کیسههای سیاه پلاستیکی، دوچرخه و دوربین عکاسی، جایگاه واقعی آنها را پیدا کنید و گزارشی دقیق از آنچه در اطراف تان می گذرد را مشاهده فرمائید. رخوت و تنبلی، عادت به رفاه نیم بند آفت یک ملت است. پس؛ ازماست که برماست. همین.
۲۴۵۲۴۵
بدون دیدگاه