حمله به «خانه سینما» با آمار فروش سینمای کمدی/ دوگانه سازی سازمان سینمایی «یا نان یا عدالت و آزادی»
حسین قره: قصه را نمیخواهم از آنجا شروع کنم که ایکاش «دختر لر» با عبدالحسین خان سپنتا نمیآمد «تهرون» چراکه این شهر پر است از نالوطیهای ناموس دزد از قماش «کریم آب منگول»، و ایکاش در همان «رگبارِ» نیم روز راهش را میکشید به آنجا که غریبهای از مه درآمد و قلب تارا را فشرد و اگر مرده ریگی گذاشت، شمشیری برای دریدن دریا بود. «تهرون، تهرون که میگن» جای قشنگی نبود با آن همه کلاهمخملی که حالوروز و خواستهشان دو قرن عقبتر از زمان و روزگار جهان بود و توی جیبشان تیزی و توی دستشان ضامندار، هیچکدام یک کتابی را به عمرشان ندیده بودند و اگر دیده بودند حتی بهقصد تورقی هم به دست نگرفتند. ته فکرشان این بود که «گنج قارون» بیابند؛ حتی اگر کسی جلویشان «خشت و آینه» میگذاشت، باز یکهبزنی پیدا میشد که نفسکش بطلبد و هوار بکشد. «دایی جان ناپلئون»وار با اوهام میجنگیدند (بعضی هنوز هم میجنگند) و همچون قاسم فاتح جنگهای نکرده «کازرون و ممسنی و...» بودند و به بادی دیوار فتحشان میریخت. شاید همه را نگفته باشم ولی نباید از آقای «گُله» و انگشتی که با «کندو» در لانه زنبور کرد، بگذرم.
اینها و خیلی بیشتر ا.. ... ادامه مطلب